کتاب مدال و مرخصی
هدایت الله بهبودی در کتاب مدال و مرخصی در یازده یادداشت خاطرات تلخ و شیرین از اسیری عراقی را بازگو میکند. رزمندهای که دور از چشم دشمن شبانه به درون عراقیها رخنه کرده و دهها ماموریت پنهانی را کشف میکند. این کتاب یکی از زیباترین یادداشتهای جنگ است که رشادتهای جوانان ایرانی را از نگاه سربازان عراقی بازگو میکند.
تا به حال آثار بسیاری در رابطه با خاطرات جنگ نوشته شده، اما این اثر با تغییر زاویه دید، جنگ ایران و عراق را از آنسوی خاکریزهای دشمن به تصویر کشیده است. خاطرات کوتاه این اسیر عراقی در کتابی کم حجم، مهر تأییدی بر شجاعت و از خودگذشتگی سربازان ایرانی در طول هشت سال دفاع مقدس محسوب میشود.
تغییر زاویهی دید و مشاهدهی نبرد از نگاهی متفاوت، باعث پر رنگتر شدن جنبههای انسانی در ادبیات جنگ میشود. همانند این نگرش قبلتر در سینما و در دوگانهی کلینت ایستوود به نامهای «پرچمهای پدران ما» و «نامهای از ایوجیما» یافت میشود. ولی کتاب مدال و مرخصی، پیامی فراتر از این دارد و تنها به دنبال نشان دادن تشابهات انسانی میان سربازان دو سوی جبهه نمیگردد.
زیرا در این نبرد، یکی از طرفین نه تنها برای دفاع از وطن، بلکه برای حفظ آرمان خود در نبرد است و طرف دیگر به حکم وظیفه در جنگ حضور دارد. به همین دلیل، میل به نبرد و مقاومت در میان رزمندهی ایرانی به قدری است که یک تنه در مقابل لشکری میایستد و شاید کشف همین حقیقت باعث میشود سرباز عراقی، به میل خود تسلیم رزمندگان ایرانی گردد.
این اسیر عراقی که در یادداشتهای خود با اشاره به جنایات عدهای از سربازان عراقی علیه سربازان ایرانی، به ددمنشی، درنده خویی نیروهای عراقی صحه میگذارد، بعضی از صحنههای جنگ را در حد واقعه کربلا میداند.
یادداشت تجلیل مقام معظم رهبری، در خصوص این اثر فاخر بدین شرح است: «این یکی از زیباترین و قویترین یادداشتهای جنگ است. متن و ترجمه هر دو قوی است. این سند مکمل سندهایی است که از نوک قلم بسیجیان روشن دل و باصفا و مظلوم و شجاع ما به یادگار مانده است.»
بخشی از کتاب مدال و مرخصی
امداد غیبی به مفهوم واقعی عبارت است از دستگیری خداوند بزرگ از بندگان با اخلاص خود توسط عوامل غیبی در آسمانها و زمین بدون آگاهی انسانها. یعنی همان سدهای مستحکم و مقاومی که انقلاب اسلامی را در گذشته و حال از جریانات مخرّب و ویرانگر مصون نگه داشت؛ و من در جریان چنین موقعیتهایی قرار داشتم.
دستههای مختلف اعم از پیاده، کماندوهای ویژه زرهی، توپخانه، آتشبار و… بسیج شده و با آمادگی کامل منتظر شروع حمله بودند. دستور حمله باید در تاریخ پنجم مارس 1987 از سوی اتاق عملیات در مقر تیپ 604 پیاده مستقر در دامنه گردهمند صادر میگردید. هدف از انجام این عملیات بازپسگیری ارتفاعی بود که نیروهای اسلام در عرض دو روز، به طور برقآسا و با کمترین تلفات آن را به تصرف خود در آورده بودند. موشکاندازها و واحد توپخانه به طور همزمان مواضع نیروهای اسلامی را زیر آتش قرار دادند و یگانهای دیگر خود را برای شروع حمله آماده کردند.
ارتفاع مذکور به لحاظ وسعت حمله و حجم نیروهای شرکتکننده به طور حتم در معرض سقوط قرار میگرفت. موشکی شلیک شد اما مسیرش به سمت اتاق عملیات تغییر یافت و در یک چشم به هم زدن این اطاق کن فیکون شد. سرهنگ شاکر حمودی، فرمانده تیپ 604، که قرار بود حمله را رهبری کند و نیز سرگرد…، فرمانده توپخانه، و سرهنگ دوم…، افسر عملیات، و چند افسر دیگر که طراحان این حمله بودند همگی تار و مار شدند.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا این موشک مسیر خود را تغییر داد؟ آیا ماشه چکان آن بهشت را انتخاب کرده بود؟ به هر حال ما از موشکانداز تشکر کردیم، زیرا جان صدها نفر را از مرگ نجات داد و حمله به تأخیر افتاد و سرانجام لغو شد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.