کتاب او یک دستمال سرخ بود
کتاب او یک دستمال سرخ بود، کتابی زیبا و جذاب نوشته علیرضا محمدی، که توسط نشر سوره مهر به چاپ رسیده است.
بخشی از کتاب او یک دستمال سرخ بود
برای آخرین دیدار به بیمارستان رفتیم. منصور روی تخت آرام خوابیده بود. در چهرهاش چیزی دیده نمیشد، جز آرامشی که حسرتمان را بیشتر میکرد. اوسطی دیرتر از ما وارد گروه دستمالسرخها شد و زودتر از ما برات شهادت را گرفت. اصغر وصالی، دستمالسرخ را از پیشانی منصور باز کرد و به گردنش بست. شاهرگ منصور تند و تند میزد! یا چشمهای من این طور میدید که دستمال دورگردنش بی قراری میکند و سرخ و سرختر میشود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.