کتاب آن که فهمید آن که نفهمید
« آن که فهمید … آن که نفهمید » خاطراتی با کلمات صمیمی و خودمانی است و توسط کلمات خاص داودآبادی نیز خودمانی تر می شود. مثلاً داستان « شهید محمدرضا تعقلی » که با عنوان شیر پاک خورده در صفحات ابتدایی کتاب آمده است.
در خاطرات، چه در سفیدی ها (برگه های سفید کتاب ) و چه در سیاهی ها (صفحات سیاه کتاب)، نویسنده در پاراگراف آخر خاطره، خودش و وجدانش را قاضی قرار می دهد و نتیجه گیری می کند. یعنی در حقیقت تمام حرف هایی را که در پاراگراف های قبلی بیان ننموده را در این پاراگراف روشن تر و صریح تر و صمیمی تر و شجاعانه تر ذکر می کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.