کتاب تهنیت، عشق، سلام
کتاب تهنیت، عشق، سلام این را می گوید که شهدا در کلاس مادرانشان به این مقام رسیدند و به یقین اجر شهیدپروری کمتر از شهادت نیست.
پشت جلد کتاب تهنیت، عشق، سلام:
حمید مثل همیشه با صورت خندان وارد خانه شد و بلند سلام کرد و وقتی جورابش را بشوید. وقتی آمد سر میز و مشغول خوردن غذایش شد گفتم :«پسرم چرا چکمت رو گذاشته بودی پشت در حیاط؟ پاهات رو میزد بگم بابات یه شماره بزرگتر بیاره؟»
من و من کرد و گفت:« بهتون گفته بودم که بچههای مدرسه مفید و ضع مالی خوبی ندارند چهارصد تا شاگرد چه مدرسه همون هست هر وقت همشون چکمه پوشیدن اون وقت منم میپوشم.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.